Web Analytics Made Easy - Statcounter

عملیات بیت‌المقدس با نتایج چشمگیر خود به ویژه آزادسازی خرمشهر و تهدید شرق بصره، حیثیت و اعتبار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را در جهان افزایش داد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «واقعه آزادی خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی است که برای ملت ایران هیجان‌آور و افتخارآمیز است؛ ولی از نزدیک، این قضیه شبیه یک معجزه بزرگ بود».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این جمله از سخنان گهربار رهبر انقلاب اسلامی در اول خرداد ماه 1381‌ است که به موضوع عملیات بیت‌المقدس اشاره دارند.

این عملیات، در منطقه جبهه جنوبی (غرب رود کارون)،‌ با  رمز عملیات یا علی بن ابیطالب علیه السلام، در تاریخ 10 اردیبهشت ماه تا سوم خرداد ماه سال 1361 آغاز شد، مهم‌ترین اهداف آن آزادسازی شهرهای خرمشهر و هویزه؛ همچنین خارج کردن شهرهای از برد توپخانه دشمن بود. کلیپ تصاویر حضور مقام معظم رهبری در جبهه‌های حق علیه باطل را ببینید:

آنچه باید در خصوص آزادسازی خرمشهر بدانیم+ موشن‌گرافیهمسفر عشق| روایت عاشقانه زندگی شهید مدافع سعید انصاری به روایت همسر/ از اذن حضرت زینب(س) برای شهادت تا عملیات برای نجات دختری که گوشش را بریده بودند

عملیات بیت‌المقدس

منطقه عملیات: جبهه جنوبی: غرب رود کارون

 رمز عملیات: یا علی بن ابیطالب علیه السلام

 تاریخ عملیات:  10 اردیبهشت ماه تا سوم خرداد ماه سال 1361

مهمترین اهداف: آزادسازی شهرهای خرمشهر و هویزه؛ همچنین خارج کردن شهرهای از برد توپخانه دشمن.

 وسعت منطقه آزاد شده: 5380 کیلومتر مربع

رژیم بعث عراق با اشغال خرمشهر می‌کوشید مهمترین اهرم فشار خود را برای واداشتن ایران به شرکت در مذاکرات صلح، حفظ کند. متقابلاً آزادسازی این شهر می‌توانست نماد اثبات برتری ایران در جنگ تحمیلی باشد.

با توجه به اهمیت این منطقه در تعیین سرنوشت جنگ، عملیات «بیت‌المقدس» را سپاه و ارتش طراحی و اجرا کردند.

عملیات پشتیبانی را قرارگاه فجر که از عملیات «فتح‌المبین» در منطقه مانده بود؛ در فکه انجام داد و حدود 2000 اسیر گرفت.

 در منطقه عملیات اصلی، در مرحله اول، جاده اهواز-خرمشهر از کیلومتر 68 تا کیلومتر 103 تصرف، تثبیت و کلیه رخنه‌ها ترمیم شد.

در مرحله دوم، ضمن آزادسازی مسافت بیشتری از این جاده، پیشروی به سمت مرز در محدوده ایستگاه «حسینیه» آغاز شد.

رژیم بعث عراق هراسان از تکرار «فتح‌المبین»، از منطقه وسیعی شامل پادگان حمید، هویزه و جفیر، 2 لشکر خود را عقب کشید تا آنها را از انهدام برهاند.

 در مرحله سوم، تهاجم برای آزادی خرمشهر آغاز شد، اما هوشیاری و تمرکز نیروهای دشمن در خطوط پدافندی موجب شد، ماموریت نیروهای خود به انجام نرسد.

 در مرحله چهارم که قرارگاه فجر نیز در کنار سه قرارگاه قدس، فتح و نصر وارد عملیات شده بود، انسداد جاده خرمشهر-شلمچه و تامین «نهر عرایض» و «پل‌نو» موجب شد که نیروهای بعثی تسلیم شوند و در نتیجه خرمشهر در ساعت 11 صبح روز سوم خرداد ماه سال 1361 آزاد شود.

 در این عملیات هشت لشکر و 15 تیپ مستقل رژیم بعث از 50 تا 80 درصد آسیب جدی دیدند.

انتهای پیام/

 

منبع: تسنیم

کلیدواژه: دفاع مقدس خرمشهر امام خامنه ای دفاع مقدس خرمشهر امام خامنه ای بیت المقدس خرداد ماه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۰۰۵۶۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خاطرات نفس‌گیر از نخستین روز عملیات بیت‌المقدس

چشم‌هایم را بسته بودم و گمان می‌کردم در آستانه شهادت هستم. شنیده بودم که هنگام شهادت، ائمه و ملائک بر بالین شهید، حاضرشده و او را تا بهشت مشایعت می‌کنند.

به گزارش ایسنا، بهره‌گیری از انگیزه‌های دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامه‌ریزی‌شده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقه‌ای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیت‌المقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران ۸ سال جنگ تحمیلی متمایز می‌کنند و باعث می‌شود که نبرد بیت‌المقدس و آزادی خرمشهر قله افتخارات هشت سال دفاع مقدس محسوب ‌شود.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، مصمم است با تکیه‌بر آثار و اسناد موجود در این مرکز، هم‌زمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوه‌های شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان و رزمندگان حاضر در عملیات، در چندین شماره منتشر کند:

محسن خوشدل از رزمندگان گردان انصار لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) که ۷ بار در طول دفاع مقدس دچار مجروحیت شده، در بخشی از کتاب خاطرات خود با عنوان «پروازهای بی‌بازگشت» که به‌تازگی توسط انتشارات مرزوبوم منتشر شده است،  روایت می کند:

 در گردان انصار (لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله)، مرا به‌عنوان آرپی‌جی زن انتخاب نکردند، شاید قد و قواره کوچکم این توفیق را از من گرفت. یک اسلحه کلاشینکف تحویلم دادند و در یکی از دسته‌ها به‌عنوان تک‌تیرانداز سازمان‌دهی شدم.

روزها را در کوهه، به آموزش نظامی و آمادگی‌های جسمی می‌گذراندیم. پوتین‌هایم پوسیده و غیرقابل استفاده‌شده بودند. به واحد تدارکات گردان مراجعه کردم. پوتین به‌اندازه پای من نداشتند. شماره پای من ۳۹ و نسبتاً کوچک بود. مسئول تدارکات گفت که برای پای تو کتانی داریم، اگر می‌پوشی تقدیم کنم. یک جفت کتانی چینی برایم آورد.

اوایل اردیبهشت ۱۳۶۱ ما را برای شرکت در عملیات بعدی، راهی دارخوین کردند. در شرق رودخانه کارون اردو زدیم و در انتظار آغاز عملیات ماندیم.

کم‌کم پی بردیم که برای حمله به خطوط مقدم دشمن، بایستی از عرض کارون بگذریم و فاصله بیست کیلومتری تا جاده اهواز خرمشهر را پیاده برویم و در آنجا پدافند کنیم. من هم مانند باقی رزمندگان، از آمادگی نسبی برای شرکت در عملیات برخوردار بودم؛ اما فکر اینکه باید بیست کیلومتر راه را با کتانی تنگ چینی طی کنم، آزارم می‌داد.

غروب روز نهم اردیبهشت، آماده عبور از کارون بودیم. فرمانده گروهان ما اعلام کرد که با تاریک شدن هوا، نماز مغرب و عشاء را می‌خوانیم و حرکت می‌کنیم و تأکید کرد که کسی حق ندارد هنگام خواندن نماز، پوتین‌هایش را دربیاورد.

بلافاصله بعد از خواندن نماز، به ساحل کارون رفتیم. گروه‌گروه، سوار قایق‌ها شدیم و به آن‌طرف رودخانه رفتیم. از قایق‌ها پیاده شدیم و آماده پیاده‌روی بیست کیلومتری. یکی از فرماندهان در آنجا برایمان صحبت کرد؛ اما به‌جای آنکه از برنامه‌گردان و کاری که درصدد انجام آن هستیم بگوید، بیشتر به تهییج بچه‌ها و دادن روحیه به آن‌ها پرداخت.

خیلی نگذشته بود که راهپیمایی ما آغاز شد و ستون گردان انصار در دل تاریکی و در جهت غرب، به سمت جاده آسفالت اهواز خرمشهر، به حرکت درآمد.نیمه‌های شب بود و ما همچنان پیش می‌رفتیم. به ما گفته بودند که سنگرهای اصلی دشمن‌روی جاده است، اما امکان دارد در طول مسیر، با سنگرهای کمین عراقی‌ها روبرو شویم. بیست کیلومتر، راه کمی نبود. کم‌کم بعضی از بچه‌ها حین راه رفتن، چرت می‌زدند؛ همین مسئله باعث می‌شد که گاه ستون نیروها قطع شود.

به جاده که نزدیک شدیم، صدای درگیری شدید و صفیر خمپاره‌های ریزودرشت به گوشمان می‌رسید. قبل از ما، گردان‌های دیگر با دشمن درگیر شده و آن‌ها را از جاده اهواز خرمشهر به عقب رانده بودند.

به جاده که رسیدیم، اول‌ازهمه نشستم و بند کتانی‌هایم را باز کردم تا دلیل سوزش پاهایم را بدانم. پیاده‌روی طولانی باعث شده بود که پاهایم تاول بزنند؛ به حدی که خونابه کف کفش‌هایم را پرکرده بود. کمی تمیزشان کردم و دوباره آن‌ها را پوشیدم. وقت نماز صبح بود. نماز را کنار جاده خواندم. آنجا پشت خاکریز بلند کنار جاده، مشغول استراحت و تجدیدقوا شدیم.

مقابله با پاتک‌های دشمن

هنوز هوا کامل روشن نشده بود که پاتک‌های دشمن برای بازپس‌گیری جاده شروع شد. گلوله‌های خمپاره، شلیک‌های مستقیم تانک، امانمان را بریده بودند. به‌جز آن‌ها، رگبار کالیبرهای مختلف از اطراف اذیتمان می‌کرد. تا آن زمان، در چنان هنگامه‌ای قرار نگرفته بودم. به‌درستی نمی‌دانستم که دشمن در کجاست و ما باید به کدام سمت شلیک کنیم.

روبرویمان دشمن بود؛ اما همه گلوله‌ها از روبرو نمی‌آمدند. خاک‌ریز کنار جاده، ارتفاع بلندی داشت و شبیه یک دژ بود. تیرتراش دشمن، لبه خاکریز را ناامن کرده بود. چهاردست‌وپا از خاکریز بالا می‌رفتم؛ چند تیر شلیک می‌کردم و پایین می‌آمدم.

بافاصله کمی از من، یک آرپی‌جی زن روی خاکریز قرار گرفت و موشکش را به سمت تانک‌های دشمن، شلیک کرد. به‌سرعت پایین آمد، موشک دوم را روی قبضه سوار کرد و خودش را به بالای خاکریز رساند؛ اما قبل از چکاندن ماشه، گلوله‌ای به او اصابت کرد و از بالای خاکریز، غلتید و به زیر آمد.

خشاب تفنگم را عوض کردم و از خاکریز بالا رفتم. هنوز چند تیر شلیک نکرده بودم که ناگهان در ناحیه پهلو، احساس سوزش شدیدی کردم. تعادلم از دست رفت و از بالای خاکریز به پایین افتادم. یک گلوله به پهلوی چپم خورده و قمقمه‌ام را سوراخ کرده بود. آب قمقمه بدنم را خیس کرده بود و من فکر می‌کردم خون زیادی از بدنم خارج می‌شود.

چشم‌هایم را بسته بودم و گمان می‌کردم در آستانه شهادت هستم. شنیده بودم که هنگام شهادت، ائمه و ملائک بر بالین شهید، حاضرشده و او را تا بهشت مشایعت می‌کنند.انتظار من البته فایده‌ای نداشت و اتفاقی نیفتاد. متوجه شدم که عده‌ای سراغم آمده‌اند و مشغول بستن زخمم هستند. جراحتم عمق چندانی نداشت و گلوله قسمت نرمی پهلویم را شکافته بود.

کار امدادگرها که تمام شد، تنهایم گذاشتند تا آمبولانس بیاید و به عقب منتقلم کند. خط تقریباً آرام شده و دشمن از مواضعش عقب نشسته بود. نمی‌دانم چرا، ولی در همان حال، چفیه را روی سرم انداختم و خوابم برد و عجب خواب شیرینی. شاید علت اصلی‌اش، خستگی ناشی از بیست کیلومتر راهپیمایی باآن‌همه تجهیزات بود.

در بیمارستان صحرایی، رسیدگی‌های اورژانسی انجام گرفت و مرا به اهواز رساندند. ازآنجاکه مجروحان پرشمار بودند، بسیاری از آن‌ها را به شهرهای دور و نزدیک منتقل می‌کردند. پس از معاینات ابتدایی، مرا هم به فرودگاه بردند و به اصفهان رساندند.به مدت بیست روز، در بیمارستان شریعتی اصفهان بستری بودم. در این مدت، خانواده و دوستان و آشنایان را از وضعیتم مطلع نکردم. دوست نداشتم که بی‌جهت نگران شوند و به اصفهان بیایند.

روز اول خرداد بود که از بیمارستان مرخص شدم. از طرف واحد تعاون بسیج، یکدست لباس و مبلغی پول به من دادند. برایم بلیت گرفتند و من با اتوبوس، راهی تهران شدم و در تهران، مستقیم به خانه رفتم.

من روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ مصادف با اولین روز عملیات بیت‌المقدس، مجروح شدم؛ اما خبر آزادی خرمشهر را در تهران و در روز سوم خرداد شنیدم. همان روز به بهشت‌زهرا (س) و سر مزار حسین فراهانی رفتم. او از دوستان هنرستان و از بچه‌های مکتب الصادق (ع) بود.

حسین در عملیات فتح‌المبین به شهادت رسیده بود و من نمی‌دانستم. یک روز عکسش را روی دیوار دیدم و شوکه شدم. در بهشت‌زهرا (س)، یک دل سیر اشک ریختم و با حسین عهد کردم که تا آخر، در جبهه می‌مانم و نمی‌گذرام خونش پایمال شود.

منبع:

رحیمی، مصطفی، پروازهای بی‌بازگشت، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، صص ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • اقتدار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در منطقه درخشان است
  • عملیات وعده صادق باعث تغییر معادلات بین‌المللی و منطقه‌ای شد
  • فرهنگ ایثار و شهادت گنجی است که باید تبیین شود
  • شهدای کربلای ۵ و عاشورا مهمان مسجد مقدس جمکران
  • فرهنگ ایثار و شهادت تبیین شود
  • خاطرات نفس‌گیر از نخستین روز عملیات بیت‌المقدس
  • این سردار سپاه، پزشکان را شگفت زده کرده بود /از حضور در عملیات پارتیزانی تا آزادسازی خرمشهر
  • برگزاری آیین سوگواری شهادت امام صادق‌(ع) در باغ موزه انقلاب
  • تصاویری کمتر دیده شده از مراحل آماده‌سازی عملیات وعده صادق (فیلم)
  • تصاویری کمتر دیده شده از مراحل آماده‌سازی عملیات وعده صادق